قالب پرشین بلاگ


قاب زیبای پنجره
اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
نويسندگان
آخرين مطالب

GOLSORKHI

 

معلم پای تخته داد می زد

 صورتش از خشم گلگون بود

 و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود
 

ولی ‌آخر کلاسی ها

لواشک بین خود تقسیم می کردند

وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد

ادامه......


ادامه مطلب
[ سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شادروان خسرو گلسرخی, ] [ 9:2 ] [ Emily&fa ]

چطور می‌خوابید؟ یعنی حالت معمول خوابیدن شما چگونه است؟ درست است كه می‌شود در حالت‌های مختلف خوابید اما همه انسان‌‌ها یك حالت معمول خوابیدن دارند كه در بیشتر اوقات در آن حالت می‌خوابند و از خواب بیدار می‌شوند. آیا می‌دانید كه این نوع خوابیدن به شخصیت شما ربط دارد؟ حتما تعجب می‌كنید اما پروفسور كریس ایزیكوفسكی، مدیرمركز مطالعات خواب انگلستان و دكتر ساموئل دانكل، متخصص روانشناسی و فوق‌تخصص خواب دردانشگاه نیویورك در تحقیقات جداگانه‌ای به این نتیجه رسیدند كه نحوه خوابیدن انسان‌ها با خصوصیات اخلاقی و شخصیتی آنها ارتباط دارد، اما چگونه؟

ادامه.....

ادامه مطلب
[ سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:, ] [ 8:44 ] [ Emily&fa ]


در ایام تعطیلات و یا روزهای گرم سال یکی از بهترین و مناسب ترین مکان های تفریحی برای گذراندن ساعاتی دلپذیر و مفرح، مناطق ساحلی هستند. قاره آسیا نیز با برخورداری از جزایری زیبا و امکانات تفریحی لوکس و گرانقیمت یکی از مقاصد اصلی گردشگران سراسر جهان بشمار می رود. برخی از کشورهای آسیایی طی سالیان اخیر سرمایه گذاری های گسترده ای را در این بخش و بمنظور جذب بیش از پیش گردشگران خارجی انجام داده اند. سواحلی با شنهای سفید و طلایی، هتل ها و اقامت گاه هایی اشرافی و جاذبه های طبیعی بسیار، مردم جهان را برای سفر به این نقاط ترغیب می نماید.

در این خصوص جزیره مشهور بوراکای (Boracay) که یک جزیره کوچک گرمسیری در بخش مرکزی مجمع الجزایر فیلیپین است حرفی برای گفتن دارد. امکانات تفریحی و جاذبه های گردشگری، این جزیره را نه تنها به یکی از مکان های مورد علاقه گردشگران خارجی از اقصی نقاط جهان مبدل ساخته بلکه هر ساله درآمد چشمگیری را نصیب دولت فیلیپین می کند. جزیره مشهور بوراکای با مساحت 10.32 کیلومتر مربع و بطول 7 کیلومتر در منطقه آلکان واقع شده و با برخورداری از سواحل مرجانی زیبا از دیدنی ترین سواحل این ناحیه بشمار می رود. در ادامه گوشه هایی از مناظر زیبای این جزیره تقدیم شما دوستان می شود.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.net

ادامه.....تصاویر....


ادامه مطلب
[ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ] [ 12:18 ] [ Emily&fa ]


واقعیت های عجیب و غریب در دنیا کم نیستند. برخی از آنها باورپذیرند و برخی دیگر آن قدر عجیب به نظر می رسند که باورشان سخت است. امروز 8 واقعیت جهانی را که شاید خیلی از شما آنها را به سختی باور کنید از 8 گوشه دنیا برای شما شرح می دهیم:

1. سوئیسی ها تمیزترین مردم دنیا هستند:
وقتی وارد سوئیس می شوید، در هر گوشه می توانید یک سطل زباله ببینید، حتی یک تکه کاغذ هم روی زمین دیده نمی شود. همه ساختمان ها برق می زند. باور نمی کنید، حق دارید که تعجب کنید! در واقع سوئیسی ها به زندگی تمیز و مرتب اهمیت می دهند و به دلیل قوانینی که در کشور وضع شده و اکثر ساکنان به آن احترام می گذارند، کشور آنها بسیار تمیز است و مردم برای حفاظت از محیط ارزش زیادی قائل هستند. کافیست یک تکه کاغذ تصادفی از دست تان روی زمین بیفتد، آن وقت کسی هست که دوستانه به شما تذکر بدهد.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه......


ادامه مطلب
[ شنبه 14 مرداد 1391برچسب:, ] [ 12:6 ] [ Emily&fa ]

 ایزدبانوی غلات ، روزی دهنده ، مادر

 

این افراد همیشه در حال سرویس دادن و انجام کاری برای دیگران هستند ، به همین علت اطرافیان آنها آدم های بی مسئولیتی هستند .

عاشق مهمان هستند .

به هیچ عنوان نمی توانند " نه " بگویند .

محال است دست خالی به جایی بروند ، گل ، شیرینی ، غذا و .... ، همیشه با دست پُر .

اغلب در رابطه با جنس مخالف در نقش مامان ظاهر می شوند .


ادامه مطلب
[ سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, ] [ 18:13 ] [ Emily&fa ]

پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛اما خود نیز علت را نمی دانست
روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’ آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم. ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم. بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…’
پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد. نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!! اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.’ پادشاه با تعجب پرسید: ‘گروه 99 چیست؟؟؟’ نخست وزیر جواب داد: ‘اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست، باید این  کار را انجام دهید: یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید. به زودی خواهید فهمید که گروه 99 چیست
پادشاه بر اساس حرف های نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند.. آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد. با دیدن سکه های طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت. آشپز سکه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه؟؟؟ آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولی واقعاً 99 سکه بود!!! او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست!!! فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوی سکه صدم کرد. اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد؛ اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد!!! آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی دیگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند. تا دیروقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد که چرا وی را بیدار نکرده اند!!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند , او فقط تا حد توان کار می کرد!!! پادشاه نمی دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.
نخست وزیر جواب داد: ‘قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه 99 درآمد
اعضای گروه 99 چنین افرادی هستند: آنان زیاد دارند اما راضی نیستند....

ادامه مطلب
[ سه شنبه 10 مرداد 1391برچسب:, ] [ 17:53 ] [ Emily&fa ]

زیباترین شعرم، نثارت باد ای دوست

 

زیباترین شعرم، نثار تار مویت

زیباترین شعرم، نثار رنگ چشمت

زیباترین شعرم، نثار باغ رویت

ادامه.....


ادامه مطلب
[ دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:مهدی سهیلی, ] [ 8:19 ] [ Emily&fa ]

پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت.

وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد.

سپس از شاگردان خود پرسید که، آیا این ظرف پر است؟

ادامه داستان رو حتما بخونید دوستای گلم......


ادامه مطلب
[ جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, ] [ 9:38 ] [ Emily&fa ]

چهار تا دوست که 20 سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می کنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف کنن ...
بعد از مدتی یکی از اونا بلند میشه میره دستشویی . سه تای دیگه صحبت رو می کشونن به تعریف از فرزندانشون :

ادامه....


ادامه مطلب
[ جمعه 6 مرداد 1391برچسب:, ] [ 9:14 ] [ Emily&fa ]

 

روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را...

به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: «احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!»
[ پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ] [ 21:53 ] [ Emily&fa ]

زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند.

از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید.

ادامه...


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ] [ 21:46 ] [ Emily&fa ]

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.orgگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه تصاویر زیباتر......


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 5 مرداد 1391برچسب:, ] [ 17:39 ] [ Emily&fa ]
 

٨٠% دخترها با این تیپ شخصیتی به دنیا میان،اتاق صورتی، لباسهای صورتی، کفش های صورتی، گیگیل های صورتی و خلاصه یه دختر بچه صورتی و دوست داشتنی و لوسی که همه دوست دارند بغلش کنند. نازش کنند، ماچش کنند.

 

 

 

دخترهایی که عاشق رنگ صورتی اند، همه وسایلشون رو صورتی انتخاب می کنند، از رنگ اتاقشون و وسایل تو اتاقشون تا حتی لباسهاشون ( بعضا فقط 2 یا 3 لباس به رنگی غیر از صورتی دارند!) کیفشون، کفششون، موبایلشون، لپ تاپشون، زیورآلاتشون و خلاصه هر چی که شما حتی نمی تونید فکرشو بکنید!!!

ادامه.......رو..بخونید..!

 

 


ادامه مطلب
[ جمعه 30 تير 1391برچسب:, ] [ 10:40 ] [ Emily&fa ]


ارزشمندترین خانه جهان به واسطه داشتن اشیای تاریخی و گرانبها به گرانترین خانه جهان در سالهای دهه 30 و 40 توسط پروفسور پوپ مورخ آمریکایی که مقاله ای با عنوان بررسی هنرهای ایران در مجله "سپید و سیاه" نوشته بود، معروف شد و هنوز هم جزو یکی از منحصر به فردترین خانه های ایران و جهان است.


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه......


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:, ] [ 18:43 ] [ Emily&fa ]


آفرودیت :

ایزدبانوی عشق و زیبایی ، زن خلاق و عاشق ، شوق و هیجان ، کیمیاگر

این افراد دارای شور زندگی هستند ، زنانی خلاق و عاشق ، عاشق رنگ ، زیبایی و ست بودن هستند . 

به طور مداوم عاشق می شوند و به زندگی در مفهوم کلی آن عشق می ورزند .

به راحتی می توانند سایرین را به خود جذب کنند ، جذابیت در ذات آنهاست .

خلاقیت در وجود آنهاست .

ادامه ......


ادامه مطلب
[ یک شنبه 25 تير 1391برچسب:, ] [ 14:3 ] [ Emily&fa ]
انسان برای این متولد می شود که " زندگی " کند ,  ولی این کاملا به خودش بستگی دارد .
او می تواند زندگی را از کف بدهد ; می تواند نفس بکشد , بخورد , پیر شود و روانه ی
گورستان گردد ـــ ولی این زندگی نیست , بلکه مرگی تدریجی از گهواره تا گور است ,
مرگی تدریجی که شاید هفتاد سال به طول بینجامد .
و چون میلیونها نفر در اطراف تو هستند که به تدریج و آرامی می میرند , تو هم شروع به
تقلید از آنها می کنی . بچه ها همه چیز را از اطرافیانشان یاد می گیرند .
خوب , اول باید برای شما روشن کنم منظورم از " زندگی " چیست ؟

ادامه مطلب
[ پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:عشق رقص زندگی ,اشو, ] [ 22:48 ] [ Emily&fa ]

می گویی که کسل و دلمرده شده ای .

این کشفی بزرگ است . بله ، جدی می گویم . آدمهای اندکی وجود دارند که به این نکته پی برده باشند که کسل هستند ؛ وچنین آدمهایی واقعاً کسل هستند . هرکسی متوجه این حالت در آنها می شود غیر از خودشان . دانستن این امر که آدم کسل شده ، شروعی بزرگ محسوب می شود . ولی چند نکته هست که باید تفهیم شود .

انسان تنها موجودی است که احساس کسلی می کند ؛ این امتیازی انحصاری و بخشی از شان و منزلت وجود انسانی است . آیا تا به حال بوفالو یا الاغی را کسل دیده اید ؟ آنها کسل نمی شوند . کسل شدن یعنی اینکه راه و روش زندگی ات غلط است . به همین دلیل است که می گویم کسل شدن اتفاقی در خور توجه است ؛ یعنی فهمیدن این نکته که (( من باید کاری بکنم . یک دگرگونی لازم است . )) بنابراین فکر نکن که کسل بودن چیز بدی است ؛ بلکه نشانه ای میمون برای شروعی نو می باشد . ولی به مین بسنده نکن .

ادامه............


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:عشق رقص زندگی ,اشو, ] [ 23:18 ] [ Emily&fa ]

محبت همه چیز را شکست می دهد و خود شکست نمیخورد  .تولستوی

 

ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است و امید جاده ای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی می شود.

 موفقیت، نتیجه تشخیص درست است؛ تشخیص درست، نتیجه تجربه است؛ تجربه نیز اغلب نتیجه تشخیص نادرست است. آنتونی رابینز

 موفقیت، سکه ای است که روی دیگر آن ناکامی است. آنتونی رابینز

ادامه.....


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:, ] [ 11:53 ] [ Emily&fa ]

درفراسوی مرزهای تن ات ترادوست می دارم.
آینه وشب پره های مشتاق رابه من بده
روشنی وشراب را
آسمان بلندوکمان گشاده پل
پرنده هاوقوس وقزح رابه من بده
وراه آخرین را
درپرده ای که میزنی مکرر کن
درفراسوی مرزهای تنم
ترادوست می دارم

درآن دوردست بعید
که رسالت اندامها پایان می پذیرد
وشعله وشورتپش وخواهش به تمامی
فرومی نشیند
وهرمعنا قالب لفظ را وامی گذارد
چنان چون روحی
که جسد را در پایان سفر
تا به هجوم کرکس های پایانش وانهد....

درفراسوی عشق
ترا دوست می دارم
درفراسوی پرده ورنگ....

درفراسوی پیکرهایمان
با من وعده دیداری بده.....


[ یک شنبه 18 تير 1391برچسب:شاملو, ] [ 18:49 ] [ Emily&fa ]

ای دیریافته با تو سخن می‌گویم

به‌سان ِ ابر که با توفان

به‌سان ِ علف که با صحرا

به‌سان ِ باران که با دریا

به‌سان ِ پرنده که با بهار

به‌سان ِ درخت که با جنگل سخن می‌گوید

................

دستت را به من بده

دستهای تو با من آشناست ای دیر یافته با تو سخن میگویم

بسان ابر که با توفان,بسان علف که با صحرا

بسان باران که با دریا،بسان پرنده که با بهار

بسان درخت که با جنگل سخن میگوید

زیرا که من ریشه های تو را دریافتم

زیرا که صدای من با صدای تو آشناست....

ادامه.....

 


ادامه مطلب
[ شنبه 17 تير 1391برچسب:احمد شاملو, ] [ 21:59 ] [ Emily&fa ]

 

اين به تو بستگي دارد. زندگي في نفسه مانند يك بوم سفيد نقاشي است؛ هرچه بر روي آن بكشي، همان مي شود. مي تواني رنج و محنت بر روي آن نقاشي كني، از طرف ديگر مي تواني نقش شادي و خوشبختي بر آن بيفكني. ..شكوه و عظمت وجود انساني تو در اين آزادي خلاصه مي شود.

تو ميتواني طوري از اين آزادي استفاده كني كه زندگي ات به جهنم تبديل شود، يا طوري كه زندگي ات آكنده از زيبايي، نيكي، شادي  و صفات بهشتي گردد. اين به تو بستگي دارد. انسان داراي اين آزادي است.

دليل اينكه در دنيا اينهمه رنج و عذاب وجود دارد اين است كه آدمها نادان هستند و نمي دانند بر روي اين بوم چه نقاشي كنند.....

انتخاب به عهده توست، شكوه و جلال وجود تو در اين اصل نهفته است. اين يكي از بزرگترين هدايايي است كه خداوند در وجود انسان به وديعه نهاده است. هيچ جانوري از اين موهبت بهره اي نبرده است. جانوران همگي داراي برنامه اي از پيش تعيين شده هستند؛ غير از انسان. يك سگ به قيد سرنوشت مجبور و محكوم است كه براي هميشه سگ باشد؛ و هيچ راه و امكان ديگري غير از اين برايش وجود ندارد، او در انتخاب آزاد نيست. سگ موجودي از پيش برنامه ريزي شده است و تنها كاري كه انجام مي دهد اين است كه مطابق برنامه، همچون يك سگ رفتار كند؛ حق انتخاب و گزينه دومي براي او وجود ندارد. او داراي موجوديتي كاملا ثابت و بلا تغيير است.

ادامه.....


ادامه مطلب
[ شنبه 17 تير 1391برچسب:اشو, ] [ 21:9 ] [ Emily&fa ]

همه می پرسند :

- « چیست در زمزمه ی مبهم آب؟

چیست در همهمه ی دلکش برگ؟

چیست در بازی آن ابر سپید،

روی این آبی آرام بلند،

که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال

چیست در خلوت خاموش کبوترها؟

چیست در کوشش بی حاصل موج؟

چیست در خنده ی جام؟

ادامه.......


ادامه مطلب
[ شنبه 17 تير 1391برچسب:فریدون مشیری, ] [ 17:21 ] [ Emily&fa ]

                                               ماهی همیشه تشنه ام 

                                                در زلال لطف بیکران تو. 

                                        میبرد مرا به هرکجا که میل اوست 

                                                موج دیدگان مهربان تو 

 

                                            زیر بال مرغکان خنده هات

                                             زیر آفتاب داغ بوسه هات

                                                   -ای زلال پاک-!

                            جرعه جرعه جرعه می کشم تو را به کام خویش

                                       تا که پر شود تمام جان من ز تو! 

                                                  ای همیشه خوب!

                                                  ای همیشه آشنا!

                                             هر طرف که می کنم نگاه

                                               تا همه کرانه های دور

                                       عطر و خنده و ترانه می کند شنا

                                                 در میان بازوان تو! 

                                             ماهی همیشه تشنه ام

                                                    ای زلال تابناک! 

                            یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی

                          ماهی تو جان سپرده روی خاک!

[ شنبه 17 تير 1391برچسب:فریدون مشیری, ] [ 17:13 ] [ Emily&fa ]

با توام

        ای لنگر تسکین!

ای تکانهای دل!

                    ای آرامش ساحل!

با توام

      ای نور!

                 ای منشور!

ای تمام طیفهای آفتابی!

ای کبود ارغوانی!

                       ای بنفشابی!

با توام ای شور، ای دلشوره ی شیرین!

با توام

        ای شادی غمگین!

با توام

         ای غم!

                  غم مبهم!

ای نمی دانم!

هرچه هستی باش!

                       اما کاش...

نه، جز اینم آرزویی نیست:

هرچه هستی باش!

                        اما باش......!

[ شنبه 17 تير 1391برچسب:قیصرامین پور, ] [ 17:8 ] [ Emily&fa ]

 

ما در عصر احتمال به سر می بریم

در عصر شک و شاید

در عصر پیش بینی وضع هوا

از هر طرف که باد بیاید

در عصر قاطعیت تردید

عصر جدید

عصری که هیچ اصلی

جز اصل احتمال، یقینی نیست

اما من

بی نام تو

            حتی

                   یک لحظه احتمال ندارم

چشمان تو

عین الیقین من

قطعیت نگاه تو

                   دین من است

من از تو ناگزیرم

من

بی نام نا گزیر تو می میرم......

[ شنبه 17 تير 1391برچسب:قیصرامین پور, ] [ 17:1 ] [ Emily&fa ]

 

دوشعر از قيصر امين پور

فشنگ ها

مي خواستم

شعري براي جنگ بگويم

ديدم نمي شود

ديگر قلم زبان دلم نيست

گفتم :


ادامه مطلب
[ یک شنبه 11 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 22:29 ] [ Emily&fa ]



گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
 

Someone has written these beautiful words. Must read and try to understand the deep meaning of it.
 They are like the ten commandments to follow in life all the time.

شخصی این کلمات زیبا را نوشته است. باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد.
آنها همچون ده فرمان هستند که باید در زندگی همواره مورد تبعیت قرار بگیرند.

Often when we lose hope and think this is the end,
GOD smiles from above and says, "Relax, sweetheart, it's just a bend, not the end!

اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این آخر خطه،
خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم، این فقط یک پیچه نه پایان.

WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE.

نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند.

ادامه..............


ادامه مطلب
[ یک شنبه 4 تير 1391برچسب:, ] [ 23:29 ] [ Emily&fa ]

و اما قیصر غزل معاصر، "زنده باد یاد قیصر امین پور"

     این قرارداد

          تا ابد میان ما

          برقرار باد

          چشمهای من به جای دست های تو!

          من به دست تو

                               آب می دهم

          تو به چشم من

                          آبرو بده!

           من به چشم های بی قرار تو

          قول می دهم
          ریشه های ما به آب

          شاخه های ما به آفتاب می رسد

          ما دوباره سبز می شویم!

[ جمعه 2 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 8:34 ] [ Emily&fa ]

امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من

فردا عصای خستگی ام شانه های تو

در خاک هم دلم به هوای تو می تپد

چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو

...........

این حال و عالمی که تو داری،  برای من

دار و ندار و جان و دل من برای تو

ادامه.......


ادامه مطلب
[ جمعه 2 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 8:28 ] [ Emily&fa ]
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سروديم نم نم؛ تو را دوست دارم
نه خطي، نه خالي نه؛ نه خواب وخيالي!
من اي حس مبهم تو را دوست دارم
سلامي صميمي تر از غم نديدم
به اندازهء غم تو را دوست دارم
بيا تا صدا از دل سنگ خيزد
بگوييم با هم:تو رادوست دارم
جهان يک دهان شد هماواز با ما:
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم................
[ جمعه 2 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 8:24 ] [ Emily&fa ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

########## هم موسم بهار طرب خیز بگــــــــــذ رد/ هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــــــــذ رد/ گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــــــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد
امکانات وب

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 1377
بازدید کل : 61290
تعداد مطالب : 452
تعداد نظرات : 89
تعداد آنلاین : 1





تبادل لینک

خرید بک لینک